جام لالیگا

ساخت وبلاگ

امکانات وب

نیوشا با صدایی که هنوزم خنده توش موج میزد_ پاشو دیگه گندی که نباید زدی، خیلی تابلو بازی دراوردی. چرا یکم احساساتتو کنترل نمیکنی خره میدونم خیلی خواستنی شده ،اما د اخه بزغاله چرا جلو ما دست تو تنبونش کردی .حالا تنبونشو گرفتی چرا دیگه اونجاشو ماچ کردی، اوق گندت بزنه حالم بد شد ناتا.. در حالی که نفسم تند شده بود با چشمای ریز شده از خشم نگاش کردم نیوشا_ااا نکن این کارو با خودت ، مثل این سگ هارا شدی فقط دهنت کفی نیست.. خیز برداشتم سمتش _خففففففففففه شوو نیو ، بخدا میکشمت..میکششششممتت با یه جست ازم دور شد منم دنبالش تو اون چمنا من بدو اون بدو ، هر چی فحش بلد بودم نثارش کردم . رفت تو ساختمونو زبونشو تا ته برام در اورد از حرص لنگه کفشمو در اوردم پرت کردم سمتش جا خالی داد خدای من ننننننننننننننننننههههههه هههه این کجا بود . کفش محکم خورد پس کله هاکان که با شرت پاچه بلند وسط سالن کنار سرهنگ وایساده بود هاکان_ اااخ ، سرم ، چی بود این ؟ کفش و از زمین برداشت با چشمای گشاد شده از خشم برگشت، هاکان_ بازم تتتتتووو... خیز برداشت سمتم _ وای خدا به دادم برس .پایین لباسمو دادم بالا و الفرار... حالا من بودم که فرار میکردم و او با کت و شرت پاچه دار دنبالم ، داشت داد میزد _ جرات داری وایساااااااااا _عمرا مگه دیوونم ... یه لحظه نیوشا و سرهنگ و دیدم که دستشون رو دلشون واز خنده رو پا بند نبودن، دلم میخواست نیوشا رو خفه کنم ،اگه این بیشعور یکم حواسش به من بود هیچ کدوم از این اتفاقا نمیوفتاد ... دیگه نا نداشتم چشمم خورد به لیموزین سیاهرنگ سریع درشو باز کردم پریدم تو تا خواستم قفلش کنم در به شدت باز شد ، هاکان با چهره عرق کرده و عصبی ظاهر شد جیغ زدم خواستم از در دیگه بپرم بیرون که از پشت گرفتمو محکم پشت و روم کرد و کوفتم کف ماشین و روم نشست و دوتا دستامو بالا سرم قلاب کرد . سینه ها از شدت تند تند نفس زدنام پالا و پایین میرفت .. _اخ آاای دستم ..ول کن شکست ..اخ هاکان_ به درک خودم میشکونمش ، چه مرگته تو امروز ؟ داری تلافی اون شبو در میاری مثلا؟ بیشتر دستمو فشار داد _آی ... نه به خدا ، باور کن اتفاقی بود میخواستم بزنم تو سر نیوشا ،خورد به تو .. هاکان _ اره جون خودت _باور کن راست میگم.. هاکان _ خر خودتی ،کافیه یه کلمه بگی عاشق این هیکل و عضله ای لازم نیست این همه نقشه بکشی و خودتو به زحمت بندازی _ گم شو اشغال عوضی، از روم بلند شو ،زیادی توهم برت داشته که خوش هیکلی ؛ هنوز اونقدر بدبخت نشدم که بخاطر این هیکل غول پشنگت داغ کنم و نقشه بکشم ... خداجون همه وزنشو انداخته بود روم داشتم له میشدم . هاکان _ اره جون خودت ، اگه اینطوره پس چرا خودتواز زیرم ازاد نمیکنی، معلومه از خداته حالم از شما زنا بهم میخوره همتون هرزه این با دست پس میزنین با. ... چنان تفی تو صورتش انداختم که بقه حرفشو یادش رفت _منم حالم از تو و امسال تو بهم میخوره ..کثافت عین گوریل روم نشستی چیکار میتونم بکنم؟
جام لالیگا...
ما را در سایت جام لالیگا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : negin najmee14211 بازدید : 128 تاريخ : شنبه 28 ارديبهشت 1392 ساعت: 15:00